سفارش تبلیغ
صبا ویژن
" سلام بر شما ... از این که از علمدار بصیر بازدید نمودید ، بسیار خرسندیم . از طریق نظرات می توانید پیشنهادات و انتقادات خود را با ما در میان بگذارید "

 

آخرین مطالب
پیوند دوستان
* به نظر شما چه آسیب‌ها و تهدیدهایی یک عنصر جهادی را تهدید می‌کند؟
 
اگر شاخص‌های یک حرکت جهادی و البته یک عنصر جهادی را داشته باشیم، وقتی از این شاخص‌ها عدول کنیم، می‌توان گفت مواجه با تهدیدهایی می‌شویم. مثلاً اخلاص در عمل، ساده‌زیستی، قناعت، ترجیح‌دادن دیگری بر خود، جلب رضایت خدا، رعایت تقوا، رعایت شاخص‌های بی‌رنگی در عمل و بی‌ریا بودن از جمله شاخص‌های یک عنصر جهادی است که عدول از این‌ها تهدیدکننده‌ی عناصر جهادی است.
 
اما به‌صورت مصداقی آسیب‌هایی که امروز می‌توان برای یک عنصر جهادی متصور شد، یکی «گروه‌گرایی» است که از آسیب‌های جدی است؛ این‌که من بگویم گروه‌ من! این درست است که ما باید گروهی کار کنیم و خدا دوست دارد که ما با جماعت باشیم، اما «گروه‌گرایی» یا «نتیجه‌گرایی» یکی از آسیب‌هایی است که ممکن است حرکت جهادی را مورد تهدید قرار دهد. من به استناد فرمایش‌های رهبری عرض می‌کنم. در ملاقاتی که خانواده‌ی مرحوم والی -به عنوان یک جهادگر واقعاً برجسته- با ایشان داشتند، آقا فرمودند: «مرحوم والی امتیازش این بود که بدون تابلو کار کرد.» یکی از تهدیدها این است که ما علاقه داشته باشیم تابلوی خودمان را علم کنیم! در حرکت‌های جهادی این می‌تواند آسیب باشد. امروز ارتباطات به‌قدری پیشرفته است که همه می‌توانند خود را معرفی کنند. بنابراین اگر خدای ناکرده این کار از حد عرف خود خارج شود، می‌تواند مصداق خودنمایی باشد.
 
یکی دیگر از آسیب‌ها «نداشتن برنامه‌های کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت» است. همچنین «سطحی‌نگری» یکی دیگر از آسیب‌های متوجه عناصر جهادی است؛ یعنی ترجیح‌دادن کارهای سطحی به کارهای عمقی و کیفی. یکی دیگر از تهدیدها «سستی در اراده» است؛ یعنی کار را در یک مقطعی رهاکردن! باید کار را تا آخر ادامه داد. روایتی است که حضرت رسول صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله مرده‌ای را دفن می‌‌کردند، در چیدن سنگ لحد دقت بسیاری به خرج دادند که کاملاً درست ‌انجام شود. همراهان اعتراض کردند که آقا قبر است دیگر، این‌قدر وسواس برای چیست؟ اما ایشان فرمودند هر کاری در زندگی باید درست انجام شود ولو دفن میت باشد.
 
 
بسیج سازندگی در اصل به عنوان جایگزین جهاد سازندگی ابتدای انقلاب تأسیس شد. علت اصلی تأسیس بسیج سازندگی را می‌توان در یک کلام «تدبیر رهبر انقلاب به عنوان تحول ساختاری و ایجاد یک نگاه جدید متناسب با نسل جدید انقلاب» دانست.
 
 
* چه رابطه‌ای بین سازمان بسیج سازندگی و گروه‌های مردمی خودجوش جهادی وجود دارد؟
 
ما در سند چشم‌انداز و در تعیین نقشه‌ی راه سیاست‌هایی که در ذیل این چشم‌انداز و نقشه‌ی حرکت‌های جهادی به تصویب مراجع مختلف رساندیم، سعی کردیم این حرکت را یک حرکت «ولایی» تعریف کنیم. حرکت‌های جهادی جریانی است «ولایی»، «منسجم» و «مردمی». بنابراین عمده‌ی مخاطبین ما آحاد جوانانی هستند که معتقد به انقلاب اسلامی، دستاوردهای آن و آبادانی کشورشان هستند. پس ما هیچ‌گونه محدودیتی در حمایت از حرکت‌های جهادیِ گروه‌های جهادی به طور مطلق نداریم. هر گروهی که در هر نقطه‌ای از کشور، توانایی فعالیت در این حوزه را در خود می‌بیند، می‌تواند اعلام حضور و فعالیت کند. در دستورالعمل‌ها، ثبت‌نام‌ها و در نحوه‌ی واگذاری مسئولیت‌ها که از طریق سایت بسیج سازندگی، سایت جهاد و دیگر روش‌های حضوری و غیر حضوری به جوانان اطلاع‌رسانی کردیم، اعلام داشتیم که همه‌ی جوانان می‌توانند حضور پیدا کنند و این اتفاق هم افتاده است.
 
* درباره مأموریت خودتان از رهبر انقلاب خاطره‌ای دارید؟
 
من در این چند سال اخیر که مدیریت مجموعه‌ی حرکت‌های جهادی بسیج سازندگی را به عهده داشتم، سه مقطع را مشاهده کرده‌ام. مقطع اول مربوط به دوره‌ی راه‌اندازی بسیج سازندگی در دوران اصلاحات است. در این دوره ما در نحوه‌ی حمایت‌ها از بسیج سازندگی نتوانستیم خیلی موفق باشیم. خاطره‌ی تلخ این بود که در فرمایش‌های رهبری متوجه شدیم واقعاً از عملکرد صورت گرفته رضایت ندارند. مقطع دوم مربوط به دوران پس از راه‌اندازی بسیج سازندگی بود. در شهریور 84 که خدمت مقام رهبری بودیم، سردار حجازی حدود نیم‌ساعت گزارشی از اقدامات مختلف مجموعه‌ی بسیج مطرح کردند و شاید بیش از صد عنوان از فعالیت‌های بسیج را اشاره فرمودند. برای من جالب بود که رهبری بعد از ارائه‌ی گزارش، ضمن تشکر و تقدیر از ایشان فرمودند: «بسیج سازندگی، شما در ردیف کارها ذکر کردید. اما انصافاً بسیج سازندگی، خودش یک شعبه کار عظیم است.» و شروع کردند به گلایه از این بابت که چه کارهایی را انجام نداده‌اید. یعنی انتظارات را کاملاً شفاف فرمودند. نکته‌ی قابل توجه این بود که حضرت آقا در بین صدها عنوان ذکر شده در گزارش اقدامات بسیج، «بسیج سازندگی» را مورد توجه قرار دادند.
 
مقطع سوم مربوط به چند سال بعد می‌شود که دوباره خدمت رهبر معظم انقلاب رسیده بودیم، این بار گزارش‌ها را پیش‌تر کتباً ارسال کرده بودیم و بنده مسئولیت داشتم خلاصه‌ی گزارش‌ها را حضوراً تقدیم کنم. خدمت‌شان عرض کردم اگر ابهام یا سؤالی در اقدامات ما دارید، بفرمایید تا بنده توضیح دهم. ایشان فرمودند: «نه، من گزارش‌های شما را در این چند سال به‌دقت خوانده‌ام.» حتی ایشان برای این‌که ما اطمینان بیشتری پیدا کنیم، فرمودند: «این آماری که در فلان جزوه فرستاده بودید، همین مثلاً چند میلیون است؟» در مجموع برای من خیلی جالب بود که سال 84 رهبری ناراضی بودند، ولی خوشبختانه در سال 89 فرمودند: «بسیج سازندگی علاوه بر این‌که میلیون‌ها نفر را منتفع می‌کند، باعث ساخته‌ شدن جوان‌ها می‌شود.»
 
 
 
بخش نهایی: سفر به قطعاتی از بهشت
 
 
حجت‌الاسلام‌‌و‌المسلمین غلامرضا قاسمیان، یکی از پیشکسوتان اردوهای جهادی و از شخصیت‌های محبوب در بین فعالین این عرصه است. او که علاوه بر تدریس در حوزه‌ها‌ی علمیه، علاقه و دغدغه‌ی ویژه‌ای در موضوع اردوهای جهادی دارد، در گفتار ذیل به بیان چند نکته‌ی مهم و ضروری برای اردوهای هجرت ‌پرداخته است. حاج‌آقای قاسمیان اصطلاح «مسافرت جهادی» را عنوان مناسب‌تر و دقیق‌تری برای اردوهای جهادی می‌داند. این گفتار بخش‌هایی از سخنان ایشان است که در جمع اعضای یکی از گروه‌های جهادی بیان شده است.
 
* تعریف و نیت مهم است
 
تعریفی که از اردوی جهادی ارائه می‌کنیم بسیار مهم است و طبیعتاً می‌توان از «جهادی» بهره‌های متفاوتی برد. اگر «مسافرت جهادی» را اقدامات عام‌المنفعه‌ای برای محرومین تعریف کنید، فرقی با کشورهای دیگر دنیا ندارد. اما آیا فرهنگ جهادی این است؟ اصل اقدامات برای محرومین بد نیست و حتی از حُسن سیرت فرد خبر می‌دهد، اما این‌گونه تعریف‌کردن جهادی غصه‌دار است. بعضی هستند که می‌گویند می‌خواهیم 15 روز از 365 روز سالمان، یک نوع خدماتی ارائه کنیم. یا می‌گویند می‌خواهیم خودمان را از جوّ تهران و شهرهای بزرگ خلاص کنیم. بله، محیط جهادی برای ابراز نشاط جوانی محیط بسیار خوبی است، ولی این فقط نیست. کما‌این‌که جبهه نیز محیط خوبی برای ابراز شور و نشاط جوانی بود. این نشاط می‌تواند در جبهه یا جهادی بروز پیدا کند، اما هدف عالی این‌ها نبوده و نیست.
 
هرکس باید کشیک نفسش را بکشد که می‌خواهد عمر و وقت خود را به چه چیزی اختصاص بدهد. گاهی می‌خواهیم احساس بدی را که به ما دست داده، در یک 15 روزی جبران کنیم. به‌خصوص هنگامی که تعلقات دنیوی زیاد می‌شود و می‌خواهد آدم را روی زمین بچسباند. زن، فرزند، حیثیت اجتماعی و غیرهم برای همین است که در مقابل «اثّاقَلتُم إلی الأرض»1 دعا می‌کند که «اللّهمّ انّی أسئلُکَ التّجافی عن دار الغرور»2 خدایا کاری کن که حالت تجافی به ما دست بدهد که به محض این‌که به آدم گفتند بلند شو، بلند شود.
 
 
* دو ایمان و دو مؤمن
 
«الَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُ‌وا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَ‌جَةً عِندَاللَّهِ وَأُولَـ?ئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ»3 «جهاد فی سبیل‌الله بأموالهم و أنفسهم» یعنی مجاهد هرچه دارد وسط میدان است. مؤمن جهادی قرار است این حالت را بسازد؛ همانند دوره‌ی حج که قرار نیست کسی به حج برود و بعد از آن مثل سابق عمل کند. «حَجَّ» یعنی قصد کرد؛ حاجی باید قصد تازه‌ای در او ایجاد شود. کار جهادی و کار بسیجی، کاری است که با توقع کم و کار زیاد محقق می‌شود. هزینه‌ی کم و کار زیاد معامله‌ی با خداست. کما‌این‌که شهدا جان خود را با خدا معامله کردند. شهدای ما این‌گونه بودند؛ جهادی‌های ما هم این‌گونه‌اند که یُجاهِدونَ بِأموالِهِم و أنفُسِهم. یعنی با تمام قوا آمده‌اند.
 
«لا یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ‌ أُولِی الضَّرَ‌رِ‌ وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَ‌جَةً وَکُلًّا وَعَدَ اللهُ الْحُسْنَى? وَفَضَّلَ اللهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرً‌ا عَظِیمًا»4 خداوند می‌فرماید: ما مجاهدین را بر قاعدین به یک اجر عظیمی فاصله گذاشته‌ایم و این‌ها را تفضیل دادیم. این‌ها اصلاً شبیه به هم نیستند. هم بهره‌های دنیوی و هم بهره‌های اخروی‌شان با یکدیگر متفاوت است. به بهشتی هر نعمتی که می‌دهند، می‌گوید من قبلاً این را در دنیا گرفته‌ام. مشابه آن به او داده شده است.
 
این آیه به اعتقاد بنده آیه‌ی جهادی‌هاست؛ که دو نوع ایمان و دو نوع مؤمن را معرفی می‌کند و می‌گوید گمان مکن این دو نوع مؤمن شبیه‌ همدیگرند! یک گروه نشستگان از مؤمنین‌اند. این‌ها کسانی‌اند که هیچ ضرری نمی‌کنند. انگار ایمان‌شان هیچ هزینه‌ای ندارد. نماز می‌خوانند، روزه می‌گیرند، خیلی همت کنند خمس‌شان را هم می‌دهند. این می‌شود تعریف ایمان‌های نشسته (قاعدین من المؤمنین). خدا نمی‌فرماید این بد است، ولی اگر انسان به ایمان نشستگان عادت بکند و به این سبک ادامه دهد، اصلاً خود پروردگار به او می‌گوید تو بنشین!
 
* خدا به کار ما احتیاجی ندارد
 
آن چیزی که ورای ساختن مسجد، مدرسه و ... مهم است که در جهادی ساخته شود، خود آدم است. آیا در من هم چیزی ساخته می‌شود؟ آیا در من هم اتفاقی می‌افتد؟ آیا وقتی که برمی‌گردم، جور جدیدی خواهم بود؟ فکر نوینی خواهم داشت؟ یک برنامه‌ریزی و مجاهدت خاصی خواهم کرد؟ اصلاً بخشی از تعریف بحث‌های عملگی در اردوی جهادی، خودسازی است. در جایی بودن، خسته‌شدن، عرق‌ریختن، مریض‌شدن، هفته‌ی اول با شوق کار‌کردن و هفته‌ی دوم با بدن خسته و خالی کار‌کردن. این است که اندک مرضی در هفته‌ی دوم تبدیل به تمارض می‌شود. اصلاً این جهاد، جهاد خودسازی است. خدا به کار ما احتیاج ندارد. دنیا دار امتحان است.
 
«وَلَوْ یَشَاءُ اللهُ لَانتَصَرَ‌ مِنْهُمْ وَلَـ?کِن لِّیَبْلُوَ بَعْضَکُم بِبَعْضٍ وَالَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللهِ فَلَن یُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ»5 اگر خدا می‌خواست، خودش می‌توانست انتقام بگیرد؛ به جهاد شما هم احتیاجی نبود، «ولکن لِیَبلُوَ بَعضکُم بَبعضٍ» برای این‌که یک عده بروید، عده‌ای دیگر امتحان شوند. فقط همین. خواستیم امتحان کنیم که اگر بگوییم بدوید! می‌دوید؟
 
اگر خدا بخواهد در این منطقه آبادانی ایجاد کند، آیا نمی‌تواند؟ دست خدا که بسته نیست؛ می‌تواند. فقط بحث این است که ما را به این‌ها، و این‌ها را به ما امتحان کند. این‌ها در امتحان صبر شرکت کنند و ما در امتحان شکر. یک عده امتحان ثروت می‌دهند و یک عده امتحان فقر. یک عده امتحان صحّت می‌دهند و یک عده امتحان مرض. این‌طور نیست که خدا تحفه‌ای به عنوان جایزه به کسی داده باشد. آن‌چه که داده، وسیله‌ی امتحان است. اصلاً این‌طور نیست که کسی منّتی به گردن مردم محروم داشته باشد. منّتی بر گردن هیچ‌کس جز خودمان نداریم که خدا توفیق داده بیاییم و در این مسافرت شرکت کنیم. دعاهای این محرومین در حق ما رزق‌های «مِن حَیثُ لایَحتَسِب»6 ماست.
 
 
آن چیزی که ورای ساختن مسجد، مدرسه و ... مهم است که در جهادی ساخته شود، خود آدم است. آیا در من هم چیزی ساخته می‌شود؟ آیا وقتی که برمی‌گردم، فکر نوینی خواهم داشت؟ یک برنامه‌ریزی و مجاهدت خاصی خواهم کرد؟ اصلاً بخشی از تعریف بحث‌های عملگی در اردوی جهادی، خودسازی است. هفته‌ی اول با شوق کار‌کردن و هفته‌ی دوم با بدن خسته و خالی کار‌کردن.
 
 
* سفر به قطعاتی از بهشت
 
این‌که چند مسجد ساخته شده و چند خانه بهره‌برداری شده، در مقابل آن تحولی که در افراد می‌تواند رخ دهد، هیچ است. از طرفی اگر آن حوزه‌ی وجودی شخص قابلیتش زیاد شود و آن وجود نورانی‌تر شود، آن وجود همان کلمه‌ی طیبه‌ای می‌شود که قرآن فرموده: «کَشَجَرةٍ طیبةٍ اصلُها ثابت و فرعُها فِی السَّماءِ تُؤتی اُکُلَها کلّ حینٍ بإذن رَبّها»7 یک وجودی مثل حاج‌عبدالله والی.
 
اولی‌الأرحام کسانی هستند که یک رحم آنها را به هم پیوند داده‌ است. این رحم جهادی است که مهاجرین و انصار را در صدر اسلام به یکدیگر پیوند داد. این‌ها اولی‌الأرحام یکدیگر هستند. فکری هم که مؤمنین جهادی را به هم پیوند می‌دهد، بسیار متفاوت از فکر مؤمنینی است که نماز و روزه‌ی خود را بجا می‌آورند و خمس و زکاتشان را هم می‌دهند، ولی مجاهدت با نفس و مالشان نمی‌کنند. این مجاهدت با نفس و مال همان راهی است که شهدا رفتند. این تفکر جهادی در هر جا یک نوع بروزی دارد. اگر در فناوری و تکنولوژی باشد، محصولش «جهاد علمی» می‌شود. اگر در سازندگی باشد، «جهاد سازندگی» را ثمر می‌دهد. در هر کاری این تفکر باشد، برکات و نتایج شگرفی را نتیجه می‌دهد.
 
ما بهشت را نقد می‌خواهیم؛ در همین دنیا. می‌شود قطعاتی از بهشت را در همین مسافرت‌های جهادی دید. نشاط هست، گناه نیست. خستگی هست، اما لذت هم هست؛ چیزهایی که جمع این‌ها را با همدیگر نمی‌شود پیدا کرد. شوخی، طراوت، کار برای خدا، گریه، خنده و در عین خنده، با برگزاری یک دعای کمیل، اشک‌ها از چشم‌ها جاری می‌شود. جهادی‌ای که در آن دعای کمیل و زیارت عاشورا نباشد جهادی نیست. شأن آن افت کرده است. در جهادی باید معنویت و خودسازی حاکم باشد و همه دست پر از آن بروند.
 
 
منبع: دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای
مرجع : مشرق




تاریخ ارسال مطلب : پنج شنبه 92/5/31 | نویسنده : alamdarbasir


 

تمامی حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به علمدار بصیر می باشد و انتشار مطالب با ذکر منبع مانعی ندارد.
طراحی و اجرا : مرکز فرهنگی صالحون